- رنگ پریده
ویژگی کسی که رنگ چهره اش از ترس، بیماری یا علت دیگر پریده باشد، آنچه رنگ طبیعی خود را از دست داده، رنگ رفته، کم رنگ شده
معنی رنگ پریده - جستجوی لغت در جدول جو
- رنگ پریده (اِ دَ/ دِ)
آنکه یا آنچه رنگ آن پریده باشد. کسی که رنگ چهره اش از ترس یا خشم یا بیماری پریده باشد. رنگ باخته. رجوع به رنگ پریدن و رنگ باختن و رنگ باخته شود
- رنگ پریده
تغییر رنگ چهره بر اثر ترس یا بیماری
- رنگ پریده ((~.پَ دِ))
کمرنگ شده
- رنگ پریده
پریده رنگ، رنگ ورورفته، رنگ باخته، مات
- رنگ پریده
باهتٌ
- رنگ پریده
Pale
- رنگ پریده
pâle
- رنگ پریده
rangi ya machungu
- رنگ پریده
بے رنگ
- رنگ پریده
ফিকি
- رنگ پریده
ซีด
- رنگ پریده
青白い
- رنگ پریده
solgun
- رنگ پریده
창백한
- رنگ پریده
חיוור
- رنگ پریده
pucat
- رنگ پریده
पीला
- رنگ پریده
bleek
- رنگ پریده
pálido
- رنگ پریده
pallido
- رنگ پریده
pálido
- رنگ پریده
苍白的
- رنگ پریده
blady
- رنگ پریده
блідий
- رنگ پریده
blass
- رنگ پریده
бледный
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
رنگ باختن. (آنندراج). پریدن رنگ چهره از ترس یا خشم یا بیماری:
اگرچه نقش دیوارم بظاهر در گرانخوابی
اگر رنگ از رخ گل می پرد بیدار می گردم.
صائب (از آنندراج)
اگرچه نقش دیوارم بظاهر در گرانخوابی
اگر رنگ از رخ گل می پرد بیدار می گردم.
صائب (از آنندراج)
کمرنگی، رنگ پریده شدن، (صورت و غیره) : (با صورت رنگ پریده وارد شد)
